عبرت از مرگ
او را در سرزمین مردگان می گذارند و در تنگنای قبر تنها خوهد ماند. حشرات درون زمین پوستش را می شکافند و خشت و خاک گرو بدن او را می پوساند ، تند باد های سخت آثار او را نابود می کند و گذشت شب و روز نشانه های او را از میان برمی دارد. بدن ها پس ازآنهمه طراوت متلاشی می گردند.و استخوانها بعد از آنهمه سختی و مقاومت وسیده می شوند. و ارواح در گرو سنگینی بار گناهانند و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین می کنند،اما نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می شود و نه از اعمال زشت می توانند توبه کنند.
آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید؟
که بر جای پای آنها قدم گذاشته اید؟ و از راهی که رفتند می روید؟
و روش آنها را دنبال می کنید؟اما افسوس که دلها سخت شده ،پند نمی پذیردو از رشد و کمال باز مانده و راهی که نباید برود می رود ،گویا آنا هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در بدست آوردن دنیا می دانند .بدانید که باید از صراط عبور کنید ،گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است ،با لغزش های پرت کننده و پرتگاه هایی وحشت زا و ترس های پیاپی...!